در قسمت قبل در مورد اهمیت جنگلهای هیرکانی و حضور ریزترین جانداران در برقراری اکوسیستم گفتیم. در این مطلب قرار است ببینیم دیگر جانداران و البته خودمان به عنوان انسان چطور نقشمان را ایفا می کنیم.
ریز و درشت، قوی و ضعیف در کنار هم زندگی میکنند. برای زنده ماندن گوشت هم را میخورند ولی مادر مشترک خود یعنی زمین را میشناسند و برای خانه خود یعنی جنگل احترام قائل هستند. سخاوتمندانه همدیگر را از خطر مطلع میکنند و حتی ممکن است به بهانه جمع کردن آذوقه یا کندن زمین برای خودشان به طبیعت سود برسانند.
نوشتن از موجوداتی که نقشی موثر در بخش بخش زندگی ما دارند، سخت است. ما در مورد آنها هیچ نمیدانیم ولی آنها آنقدر میدانند برای زنده ماندن باید از جلوی چشمانمان محو شوند. قرار است در مورد نقش موجودات جنگل لیشک صحبت کنیم.
بیایید با پرسیدن یک سوال شروع کنیم. آخرین بار که یک خرس قهوهای، آهو و یا روباه دیدید که آزادانه میچرخید، چه زمانی بود؟ نزدیکترین آن یا تصاویری است که در کارتونهای دوران کودکی دیدهایم و یا نهایتا اگر اهل مستند باشیم شاید از زیستگاه آنها فیلمهایی دیده باشیم. آخرین باری که خودم یک آهو به همراه فرزندش را دیدم سه سال پیش بود. دیدن آنهمه زیبایی که آزادانه میچرخید آنقدر شگفتزدهام کرده بود که حتی نتوانستم آن لحظه را در قاب تلفن همراهم ثبت کنم. روزی که آن حس را دوباره تجربه کردم وقتی بود که شنیدم دوستانم در جنگل لیشک سیاهکل متوجه لانه یک روباه شدند.
گنجشک سانان، سار، دارکوب، اردک نوکپهن که در پاییز مهمان جنگلهای هیرکانی است، قرقاول خزری(گونه در حال انقراض)، کبک، بلدرچین، کبوتر جنگلی، قرقی، شاهین، قوش، دال (کرکس)، عقاب، جغد، اردک اره (اردک خاکستری یا مرمری) و دارکوب از پرندههای جذابی هستند که در جنگلهای هیرکانی سکونت دارند.
روباه سر دم سیاه و اسبچه خزری، از کمیابترین پستانداران در حال زیست در این جنگلها هستند. از مهمترین گونه های جانوری که نمی دانم کی قرار است به خاطرهها بپیوندند میتوان به پلنگ، مرال (یکی از سه گونه گوزن)، کل و بز، گربهوحشی، خرسقهوهای (بزرگترین پستاندار گیلان)، فُک خزری (تنها گونه پستاندار آبزی و گوشتخوار در گیلان)، گورکن، شنگ(معروف به سمور آبی)اشاره کرد. شاید بپرسید دلیل اهمیت این موجودات چیست؟ شاید فکر کنید در حال حاضر هم این زیباییها تنها در عکس و مستند قابل دیدن هستند. اگر اینطور فکر میکنید بیشتر از قبل با ما همراه باشید و حتما ادامه این مطلب را بخوانید.
کفتار و شغال، این حیوانات در کارتونهای تلویزیونی موجودات خوبی نیستند. برای نشان دادن نقش موثر آنها در جنگل لیشک تصور کنید یک روز پاکبانهای محترم سر کارشان حاضر نشوند. کفتار و شغال همان نقش را در طبیعت ایفا میکنند. آنها با خوردن لاشه حیوانات شکارشده و زبالههای روستاییان از آلودهشدن جنگل و انتشار بیماری جلوگیری میکنند.
گرگ هم از آن دسته حیواناتی است که در کارتونهای تلویزیونی مورد کم لطفی قرار گرفته است. این حیوان گوشتخوار در نقش دستیار پزشک و یک استعدادیاب حرفهای سم دارانی که مریض، پیر و ناتوان هستند تعقیب میکند و با خوردن آنها نه تنها از انتشار بیماری واگیر جلوگیری میکند، باعث میشود نسل باهوش و پرتوان از حیوانات باقی بمانند.
خرس قهوهای، موجود قهوه زیبایی که بیشتر عمرش را در خواب به سر میبرد در اندک روزهای بیداری به خوردن غذا میپردازد. او میوههای جنگلی ازگیل، زالزالک و گیلاس و … را میخورد. اسید معدهاش پوست دانهها را نازک میکند و هنگام دفع فضای لازم برای رویش دوباره بذر آنها مهیا میشود. دیگر جاندارانی که میوه میخورند هم به همین صورت هستند. آنها نیز میوه ها را می خورند و پس از دفع هسته آنها فضا را برای رویش مجدد میوه های جنگلی مهیا می کنند.
آنها در واقع به نوعی به رشد مجدد گیاه و مهیا شدن غذایشان در فصول آینده نیز کمک می کنند. شیوه تهیه غذای حرفه ای این موجودات بسیار جالب است. همین موضوعات کوچک و جالب توجه باعث می شود نه تنها از طبیعت حمایت کنیم، بلکه بسیار از آن یاد بگیریم.
سنجاب، اشکول یا دیگر جونده های جنگلهای هیرکانی، آنها در روزهای مناسب سال دانه و میوههای جنگلی را جمعآوری و برای فصول سرد ذخیره میکنند. همه ساله بر اثر مرگ و میر این جانداران منابع غذایی آنها جوانه میزند و گیاهان جدید به وجود میآورد. البته در این بین سخاوتمندتر از اشکول نداریم که خودش هم فراموش میکند خوردنیهایش را کجا پنهان کرده است.
دانه ها و میوه هایی که مخفی کرده است همزمان با فصل بهار دوباره جوانه می زنند و کم کم به یک نهال جوان تبدیل می شوند. البته این موضوع در مورد دیگر جوندگان و انواع گونه های سنجاب هم صادق است و آنها هم عذای خود را در دل خاک پنهان می کنند و به دلیل مهیا بودن شرایط آب و هوایی دانه ها در موقعیت مساعد جوانه می زنند.
گراز، این حیوان که به نوعی باغبان جنگل است پوزه و دندانهای بسیار قوی دارد. او برای جستجوی ریشه گیاهان خاک را زیر و رو میکند که به نوعی خاک را شخم میزند. با این کار نه تنها آفات از بین میروند بلکه بذر گیاهان نیز به زیر خاک میروند و شرایط برای رشد آنها مهیا میشود. این باغبان فداکار در فصل زمستان برفها را کنار میزند. با زیر و رو کردن خاک، مواد غذایی و جایی برای استراحت را در اختیار پرندگان و برخی از پستانداران قرار میدهد.
وقتی همه موجودات را میبینم که با از جان گذشتگی و سخاوت برای خودشان و ما تلاش میکنند به فکر فرو میروم. ما برای بقای آنها کاری کردهایم؟ انگار با رفتارمان تنها منابع را از بین بردهایم. گاهی فکر میکنم ما فقط از چیزی میترسیم که نگران آسیب دیدن از آن باشیم. فکر میکنم اگر درختها هم پا داشتند از دستمان فرار میکردند تا با کارهای نادرستمان به آنها آسیب نزنیم.
از خودم عبور میکنم و به دستان بلوط 400 ساله نگاه میکنم. او آدمهای زیادی دیده و باز هم به ما اعتماد دارد. شاید دلیل امیدواریاش برای برگرداندن تک تک فرزندانش و کاشت نهال و برگرداندن حیات وحش طبیعی به منطقه لیشک به خاطر وجود آدمهایی بوده که در این سالها دیده است.
آنهایی که قول دادهاند برای کاشت نهال و احیای جنگل و به قولشان عمل کردهاند. او دلخوش است به روزهایی که جنگل پر از درخت بود و حیات وحش در آن جریان داشت. به کمک شما، بانی جنگل هستیم برای آنها که نفس ما را احیا میکنند.